بیماریهای مشترک اسب وانسان

ناشناس

Active member
بیماریهای مشترک اسب وانسان



به تدريج که انسان با ابيماريهاي باکتريايي، ويروسي و انگلي آشنا و به کشف عامل آنها دست يافت عوامل بيماري زا را در انسان و حيوانات مورد بررسي قرار داد و در همين ارتباط بيماريهاي اسب به خصوص بيماريهاي مشترک بين اسب و انسان نيز مورد توجه قرار گرفت. خوشبختانه تعداد بيماريهاي مشترک بين انسان و اسب زياد نيست و ما در اينجا بر حسب اهميت و به طور مختصر به آنها اشاره مي نماييم:

بيماريهاي ميکروبي

مشمشه

مشمشه يکي از قديميترين و خطرناکترين بيماريهاي تک سمي ها به خصوص اسب بوده و در رديف بيماريهاي مشترک بين انسان و دام نيز قرار دارد. عامل بيماري پزودوموناس مالئي است. چنانچه اسبي مبتلا به بيماري مشمشه شود به راحتي باکتري عامل بيماري را از طريق طريق ترشحات خود به خارج دفع و ساير حيوانات حساس و انسان را مبتلا مي سازد. ميکروب مشمشه از راه تنفس و خراش ها و زخمهاي جلدي قابل سرايت است.

علايم بيماري در فرم حاد عبارت از تب شديد، کاهش اشتها، سرفه، ريزش زرد رنگ از بيني و ايجاد التهاب در بعضي از نقاط بدن و تورم طناب لنفاتيک مي باشد. فرم مزمن بيماري ممکن است با اختلالات ريوي و يا بدون عوارض مشخص ديده شود.

کـــــزاز

کزاز از بيماريهاي حاد و عفوني انسان و دام مي باشد و با تاثير زهرابه باکتري در روي سلسله اعصاب مشخص مي شود. باکتري عامل بيماري (کلستريديوم تتاني) از راه خراش و زخمهاي جلدي وارد بدن مي شود و در بافت هاي مجروح رشد کرده و توليد زهرابه مي نمايد.

تمام حيوانات به بيماري کزاز مبتلا مي شوند ولي تک سميها بيشتر از ساير حيوانات به بيماري حساس هستند.

علايم بيماري با سفت شدن عضلات شروع و درجه حرارت بدن به سرعت بالا مي رود و گاهي به 42 تا 43 درجه مي رسد. حيوان در اثر انقباض عضلات گردن از خوراک مي افتد. گوشهاراست و تمام بدن خشک و حالت صلابت به خود مي گيرد. بزاق زيادي از دهان حيوان جاري مي شود و ادرار و مدفوع حبس مي گردد. پلک سوم بيرون آمده و روي قسمتي از چشم را مي پوشاند. در شکل حاد بيماري حيوان در مدت کوتاهي دچار انقباضات شديد و عضلاني و قطع حرکات تنفسي شده و به زودي تلف مي گردد. حيوانات بيمار ميکروب را به وسيله مدفوع خود به خارج پراکنده و به راحتي بستر و لوازم خود را آلوده مي سازند. انسان هايي که در تماس با حيوان بيمار و ابزار و وسايل او هستند از راه خراشهاي جلدي و يا در اثر زمين خوردن در معرض آلودگي قرار مي گيرند.

سياه زخم (شاربن)

سياه زخم يا شاربن از زمانهاي قديم در بيشتر نقاط دنيا وجود داشته و مشترک بين انسان و حيوانات علفخوار مي باشد. عامل بيماري باسيلوس آنتراسيس است. اسب نسبت به بيماري حساس بوده و از طريق زخمها و خراشهاي جلدي و يا بلع ميکروب (از طريق خراشهاي موجود در دهان) و يا در اثر نيش حشرات آلوده به بيماري مبتلا مي شود. علايم بيماري در حيوان گاهي به حدي شديد است که با ساير بيماريها مثل پيچ خوردگي روده اشتباه مي شود. در اين حالت ادرار و مدفوع خوني بوده و کف همراه با خون از دهان و بيني جاري مي شود و حيوان در مدت 3 تا 6 روز تلف مي گردد. در کالبدگشايي، طحال حيوان بزرگ و رگها پر خون و سياه مي باشد. در صورتيکه بيماري از طريق نيش حشرات وارد بدن شود تب، نفس تنگي و دل درد در حيوان ديده مي شود. اورام گرم در ناحيه گلو و جلو شانه ظاهر و به تدريج به حجم آنها اضافه مي گردد. انسان در اثر تماس با دام مبتلا و يا لاشه آن از طريق خراشهاي جلدي و مخاطي بيمار مي گردد. شاربن روده اي در انسان با مصرف گوشت و اعضا آلوده حيوان بيمار حادث مي شود. چنانچه لاشه حيوانات شاربني در زمين پراکنده شود خاک آن نواحي تا مدتها حاوي باکتري بوده و در انتقال بيماري نقش دارد. به همين دليل توصيه مي شود لاشه حيوانات شاربني حتما" بايد در عمق زياد و همراه با چند لايه آهک دفن شود.

ساير

از ديگر بيماريهاي مشترک انسان و اسب ميکروبي که کمتر ديده مي شوند مي توان به بروسلوز، سل، مليوئيدوزيس يا شبه مشمشه، سالمونلوز اسب، لپتوسپيروز، ليستريوز، کورينه باکتريوم پزودوتوبرکولوزيس و کورينه باکتريوم اکويي نام برد.

بيماريهاي ويروسي

هـــــاري

بيماري هاري يکي از خطرناکترين بيماريهاي واگير و مشترک بين انسان و کليه حيوانات پستاندار مي باشد. عامل بيماري ويروس مي باشد که در کليه حيوانات خونگرم ايجاد بيماري کشنده مي نمايد. سگ و گربه بيشتر از ساير حيوانات نسبت به بيماري هاري حساس مي باشند. ويروس عامل بيماري در بزاق فراوان بوده و گازگرفتن توسط حيوانات هار عادي ترين راه انتقال بيماري به انسان و ساير دامها مي باشد. ويروس اين بيماري تمايل به دستگاه عصبي دارد و جراحاتي در اين بافت ايجاد مي کند.

اولين نشانه هاي بيماري در اسب وجود خارش در محل گازگرفتگي است. اسب بيمار مضطرب بوده، غذا نمي خورد و مرتب محل گزش را با دندان خود گاز مي گيرد، به پرستار و افراديکه به او نزديک مي شوند حمله مي کند و اگر فرار نکنند آنها را به شدت گاز مي گيرد. به تدريج نشانه هاي فلجي در عضلات گلوي دام ظاهر شده و حيوان با وجود تشنگي مفرط نمي تواند آب بخورد. فلجي کم کم به پاها رسيده، حيوان به زمين مي خورد و در مدت کوتاهي تلف مي شود.

آبــــــــله

آبله اسب قابل سرايت به انسان و گاو مي باشد. نشانيهاي بيماري در اسب عبارت از وجود جراحات و دانه هايي در سطح داخلي دهان، زير زبان، لثه ها و لب مي باشد. دانه ها کم کم چرکي شده و حيوان دچار تب مي شود. بزاق از گوشه دهان جاري شده و ميل به غذا ندارد. جراحات به تدريج وسعت يافته و به مخاط بيني نيز سرايت مي کند. کره اسبها به بيماري حساس تر بوده و گاهي تلف مي شوند. در صورتيکه دانه هاي آبله در روي پاهاي حيوان و در ناحيه بخلق ظاهر شود اندکي لنگش ايجاد کرده کم کم دانه ها چرکي شده و روي آنها را دلمه خشک مي پوشاند و حال حيوان بهبود مي يابد.

آنسفاليت ويروسي اسب

آنسفاليت ويروسي از بيماريهاي عفوني است مه اسبها را مبتلا ساخته و موجب ابتلا انسان نيز مي شود. آنسفاليت ويروسي داراي انواع مختلف بوده و از آن جمله آنسفاليت ويروسي ونزوئلايي مي باشد. نشانيهاي بيماري در اسب اختلال در شناسايي، عوارض عصبي، عدم تعادل، تب و فلجي مي باشد. دفع مدفوع و ادرار مشکل شده، حيوان دايره وار راه مي رود و کم کم فلجي ظاهر مي شود و حيوان زمين گير و در مدت 2 تا 4 روز تلف مي گردد. تعدادي از اسبهاييکه فلج نمي شوند زنده مي مانند. ناقل اصلي بيماري پشه ها مي باشند ولي انتقال از اسب به اسب نيز امکان پذير است.

آنسفاليت ويروسي آمريکاي شمالي، شرقي و غربي و آنسفاليت ژاپني نيز وجود دارد که کمتر اسب را مبتلا مي سازد. آنسفاليت ژاپني در حقيقت يک بيماري انساني است که در بيشتر موارد انسان عفونت را به حيوانات منتقل مي سازد.

آنفولانزاي ويروسي اسب

آنفولانزاي اسب بيماري مسري بوده که در شرايط طبيعي تک سمي ها بيشتر به آن مبتلا مي شوند. در نقاطي که تعداد زيادي اسب در مجاورت هم قرار گيرند بيماري به سرعت در بين آنها اشاعه مي يابدو اسبهاي جوان به بيماري حساس تر مي باشند و زماني که بيماري شيوع پيدا کند اسبهاي مسن نيز به آن مبتلا مي شوند.

علايم بيماري در اسب عبارت است از تب شديد، بي اشتهايي، ريزش اشک، هجوم الدم بافت چشم و ريزش از بيني. در بعضي از موارد ذات الريه و کور شدن چشم نيز ديده مي شود که در اين صورت منجر به مرگ حيوان مي شود. امکان وجود يرقان و نفريت نيز در اسب گزارش شده است. بيماري از طريق ترشحات بيني، عطسه يا سرفه به خارج پخش و سبب ابتلا ساير اسبها و ديگر موجودات مهره دار و از جمله انسان مي گردد.

تورم دهان طاولي

اين بيماري قابل سرايت به اسب، گاو، خوک و انسان مي باشد. دوره کمون بيماري 1 تا 3 روز است. علايم بيماري تب و افزايش بزاق در هنگام غذا خوردن است که به تدريج دانه هايي در سطح زبان و روي لبها ظاهر مي شود. دانه ها طي 48 ساعت پاره شده و تمام سطح زبان و لبها را فرا مي گيرد و حيوان از خوراک مي افتد. ويروس عامل بيماري از طريق ترشحات آلوده حيوان و گاهي از طريق حشرات انتقال مي يابد. بيماري معمولا" خطرناک نيست و دامهاي مبتلا به زودي بهبود حاصل مي کنند.

بيماريهاي قارچي و انگلي

کوکسيديوئيدوميکوز

انسان و حيوانات در اثر استنشاق هاگ قارچ کوکسيديوئيديس ايمي تيس که در زمين رشد مي کند مبتلا به بيماري مي شوند. علايم بيماري در اسب عبارت است از لاغري، تب متغير، خيز در پاها، کم خوني و ازدياد گلبولهاي سفيد خون که در بعضي از موارد دل دردهاي متناوب نيز وجود دارد. پارگي کبد در بعضي مواقع ديده مي شود که به تلف شدن حيوان منجر مي گردد.

کچـــــلي

کچلي از بيماريهاي قارچي پوستي مي باشد که اين قارچ به بافتهاي پوششي و شاخي و الياف مو حملخ مي کند. در اسبها بيماري با ايجاد لکه هاي گردي در پوست شروع مي شود و پس از چند روز موها فاسد شده و مي ريزند. سطح پوست خاکستري رنگ و شوره هاي ريزي در پوست ظاهر مي شود. سپس پوسته پوسته شده و خارش شديد در حيوان ايجاد مي کند. در صورتيکه مراقبتهاي لازم انجام شود پس از مدت 25 تا 30 روز بهبود حاصل مي شود. در صورتيکه محل کچلي در زير زين يا تنگ اسب باشد در اثر تحريک بهبودي به تاخير مي افتد و ممکن است به ساير نقاط بدن نيز سرايت کند.

بيشتر کچلي هاي انسان از حيوانات سرايت مي کند، به خصوص در نقاط روستايي و جاهاييکه تماس نزديک با اسب و گاو وجود دارد.

لنفانژيت واگير(مشمشه کاذب)

لنفانژيت واگير از بيماريهاي مزمن اسب بوده که توسط يکي از انواع قارچها به نام هيستو پلاسمافارسي مي نوزوم به حيوان سرايت مي کند. اين قارچ از راه خراشهاي پوستي و از طريق لوازم آلوده مثل زين، عرق گير و لوازم تيمار وارد بدن اسب مي شود. زمانيکه اين قارچ به بافتهاي زير پوست مي رسد، قرحه هايي در امتداد عروق لنفي به وجود مي آورد. اين قرحه ها کم کم ضخيم شده و سرباز مي کند. جراحات و ورم بيشتر در اطراف مفصل خرگوشي و يا در تمام قسمتهاي پا مشاهده مي شود، که اغلب بدون درد مي باشد. اين عوارض ممکن است در ساير نقاط بدن و يا مخاط بيني نيز ديده شود که در اين صورت با بيماري مشمشه قابل اشتباه مي باشد ولي بايد توجه داشت که در اين بيماري تست ماليين منفي است. اين بيماري قابل سرايت به انسان و گاو مي باشد.

جـــــــرب اسب

جربهاي مختلفي در اسب ايجاد بيماري مي کنند که مهمترين آنها عبارتند از جرب دمودکس اکويي، جرب سارکوپتيک، جرب پزوروپتيک و جرب کوريوپتيک مي باشد.

جرب پزوروپتيک در اسب ايجاد دلمه هايي در قاعده يال و دم کرده، دلمه ها کم کم بزرگ شده و توليد خارش شديد مي نمايد و حيوان بدن خود را به در و ديوار مي مالد. گاهي اوقات ممکن است جراحات در قسمتهاي فاقد مو مثل زير بغل، پستان و بيضه نيز ديده شود. جرب از طريق تماس مستقيم و يا از طريق استفاده مشترک از وسايل مثل زين، عرق گير، افسار و ... قابل انتقال است. جربهاي اسب قابل انتقال به انسان مي باشد.

ساير

از ديگر بيماريهاي مشترک انگلي انسان و اسب مي توان به هيستوپلاسموز، رينوسپوريديوز و توکسوپلاسموز نام برد.



منبع:

- جزوه اسب و بيماريهاي مشترک آن با انسان، دکتر ايراندخت خاوري، حوزه مديريت مبارزه با زئونوزها، سازمان دامپزشکي کشور، مرداد 1373
 

ناشناس

Active member
مشمشه يكي از بيماريهاي باكتريائي مسري خطرناك است كه اغلب سبب ابتلاء تك سميها ميگردد؛ بيماري بشدت كشنده بوده و از اهميت بالائي در جمعيتهاي اسب برخوردار است .اين بيماري از جمله بيماريهاي مهم مشترك بين انسان و دام ميباشد.
عامل بيماري :
عا مل بيماري باكتري گرم منفي غير متحرك فاقد كپسول و غير هاگزا بنام پزودومناس مالئي ( Pseudomonas mallei ) است كه بعضاً در مراجع جديد به نام بورخولدريا مالئي ( Burkholderia mallei ) نيز ناميده شده است .






اپيدميولوژي :
پزودومناس مالئي يك انگل اجباري بوده كه بسهولت توسط نور ؛ حرارت و ضد عفوني كننده هاي معمولي از بين ميرود و بنظر نميرسد در يك محيط آلوده بيش از شش هفته باقي بماند . اسبها ؛ قاطرها و الاغها از گونه هاي معمول در گير ميباشند . بيماري در اسب بيشتر بسمت شكل مزمن پيشرفت مينمايد در صورتيكه قاطرها و الاغها بيشتر بشكل حاد بيماري مبتلا ميشوند . حيواناتي كه از تغذيه بدي برخوردارند ويا در محيط نامطلوب نگهداري مي شوند از حساسيت بيشتري برخوردارند . انسان نيز در زمره جانداران حساس به اين عامل عفوني است كه معمولاً بيماري منجر به مرگ مي شود . حيوانات آلوده و يا حامليني كه در ظاهر سالم بوده واز بيماري جان سالم بدر برده اند عمده ترين منابع عفونت بشمار مي آيند . نحوه انتشار آلودگي بدان صورت است كه آسيبها وضايعات ريوي (آبسه مانند ) پاره شده و عامل بيماري بدرون برونشيولها راه يافته وباعث عفوني شدن مجاري تنفسي فوقاني ميگردد كه در نتيجه سبب دفع ارگانيسم از بيني ودهان خواهد شد . انتشار بيماري اغلب از طريق بلع مواد غذائي آلوده با منشا ذكر شده اتفاق مي افتد كه در اين زمينه آبشخورهاي مشترك ( آلوده ) نقش بسزائي خواهند داشت . تماس مستقيم پوست با پوست آلوده و وسايل تيمار ( مانند غشو ) اگر چه مي تواند خطر آفرين باشد ليكن بندرت ايجاد بيماري پيشرونده مينمايد . همچنين انتشار بيماري از طريق استنشاقي نيز ميتواند اتفاق بيافتد اما اين شكل آلودگي احتمالاً تحت شرايط طبيعي نادر مي باشد .
مشمشه هم اكنون از كشورهائي همانند آمريكاي شمالي ريشه كن شده است اما مناطقي از جهان منجمله آسياي صغير ؛ آسيا و آفريقا همچنان آلوده مي باشند .
از آنجا كه اخيراً پرورش و نگهداري اسب بويژه بصورت متراكم در حال رشد مي باشد و جابجائي دامها در اين شرايط بيش از گذشته و به مقاصد مختلف صورت مي پذيرد ؛ بروز و شيوع بيماري مشمشه در اين جمعيتها دور از انتظار نمي باشد . در تحت چنين شرايطي ميزان مرگ ومير بسيار بالا خواهد رفت و در تعداد كمي از حيوانات كه بظاهر بهبود مي يابند ( حاملين ) بيماري ابقاء مي يابد . بندرت ممكن است حيوانات بطور كامل بهبود يابند . گوشتخواراني همانند شير ممكن است با خوردن گوشت آلوده به بيماري مبتلا شوند . همچنين آلودگي در گوسفند و بز نيز ديده شده است .
با وجوديكه انسانها به بيماري خيلي حساس نيستند اما از طريق جراحات پوستي ممكن است به بيماري ؛ بشكل گرانولوماتوز و پيمي مبتلا شوند . مرگ ومير موردي از ميزان بالائي برخوردار است .
بطور كلي اسبدارها كه در ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با اسبها مي باشند و بويژه دامپزشكاني كه بدون دقت عمل لازمه اقدام به كالبد گشائي حيوانات آلوده مينمايند در معرض خطر قرار دارند .

پاتوژنز :
هجوم و حمله جرم اغلب از طريق ديواره روده اتفاق افتاده و در نتيجه آن يا بصورت سپتي سمي ( شكل حاد بيماري ) و يا بصورت باكتريمي ( شكل مزمن بيماري ) اتفاق مي افتد . عامل بيماري همواره در ريه موضعي شده اما پوست ومخاط بيني نيز در زمره مواضع معمول قرار دارند . ساير احشاء نيز ممكن است محل تشكيل ندولهاي تيپيك گردند . علائمي كه در مرحله پاياني بيماري ديده ميشود ؛ عمدتاً مربوط به برونكو پنومونيا بوده ومرگ در موارد تيپيك بيماري بسبب آنوكسي آنوكسيا پيش مي آيد .

يافته هاي با ليني :
در شكل حاد بيماري : تب بالا ؛ سرفه ؛ ريزش بيني همراه با انتشار سريع زخمهائي روي مخاط بيني و همچنين ندولهائي بر روي پوست قسمت تحتاني دستها و يا شكم بروز مي نمايد . مرگ در اثر سپتي سمي ظرف چند روز اتفاق مي افتد .
در شكل مزمن بيماري : در اين حالت از بيماري علائم بستگي به محلهائي قابل پيش بيني كه ضايعات در آنها شكل گرفته اند خواهد داشت . هنگاميكه موضعي شدن اصلي در ريه اتفاق بيافتد سرفه مزمن ؛ تنفس دردناك و خونريزيهاي مكرر از بيني اتفاق خواهد افتاد . اشكال مزمن پوستي و بيني معمولاً با هم اتفاق مي افتند . ضايعات مربوط به بيني بر روي قسمتهاي تحتاني ديواره مياني و قسمت غضروفي مياني ؛ شكل ميگيرند . ضايعات ذكر شده در ابتدا بصورت ندولهائي باقطر 1 سانتيمتر بوده كه بتدريج زخمي شده و ممكن است بيكديگر متصل شوند . در مراحل اوليه ترشحات بيني بصورت سروزي بوده كه ممكن است يك طرفي باشد وبعداً بصورت چركي و نهايتاً بصورت خون آلود تظاهر يابد كه بطور معمول اين وضعيت بيني ؛ توام با بزرگ شدن غدد لنفاوي زير فكي خواهد بود . شكل پوستي بيماري ( سراجه يا FARCY ) با ظهور ندولهاي زير جلدي ( بقطر 2-1 سانتيمتر) كه سريعاً زخمي شده و واجد ترشحات چركي برنگ عسل تيره ( قهوه اي ) خواهد شد تشخيص داده ميشود . در بعضي موارد ضايعات ؛ عمقي تر بوده و ترشح از طريق فيستولهاي ايجاد شده خارج مي شود . عروق لنفي بصورت فيبروزي ؛ قطور و شعاعي ؛ از ضايعات خارج شده و با همديگر ارتباط مي يابند . عقده هاي لنفاوي زه كشي كننده ناحيه ؛ در گير شده و ممكن است ترشحات خارجي داشته باشند . محلي كه ميتوان براي ضايعات پوستي پيش بيني كرد قسمت مياني مفصل خرگوشي است اما اين گونه ضايعات در هر قسمت از بدن ميتواند ايجاد شود .
حيوانات در گير با فرم مزمن بيماري معمولاً تا چندين ماه بيمار بوده و مكرراً بهبودي رانشان ميدهند اما عاقبت يااز پادر آمده ويا با يك بهبود ظاهري بعنوان موارد مخفي باقي مي مانند .

يافته هاي كالبد گشائي :
اگرچه هر گونه كالبد گشائي لاشه دام مبتلا به مشمشه بواسطه خطرات احتمالي ممنوع ميباشد ليكن علا ئم بيماري در كالبد گشائي بقرارزير ميباشد :
در شكل حاد بيماري خونريزيهاي پتشي متعددي در تمام اندام مشاهده مي گردد كه توام با برونكو پنموني نزله اي شديد و بزرگي عقده هاي لنفاوي برونشيال مي باشد .
در شكل مزمن بطور معمول ضايعات در ريه ها بشكل ندولهاي ارزني همانند آنچه در سل ارزني ديده ميشود در تمامي بافت ريه پخش و پراكنده مي باشند . ضايعات و زخمها روي مجاري تنفسي فوقاني خصوصاً مخاط بيني وجود داشته و باوسعت كمتري در مخاط لارنكس ؛ ناي و برونشيها ديده مي شود .
ممكن است ندولها و زخمها در پوست ودر زير پوست ( بصورت نسبتاً وسيعي ) وجود داشته باشد .
عقده هاي لنفاوي كه مسئول زه كشي محل در گير هستند معمولاً حاوي كانونهاي چركي و عروق لنفي داراي ضايعات مشابه هستند . كانونهاي نكروتيك هم چنين ممكن است در ديگر اعضاء داخلي نيز وجود داشته باشند . پزودو مناس مالئي و گاهي اوقات اكتينو مايسس پيوژنز ؛ از بافتهاي آلوده جدا شده اند .

تشخيص :
قطعي ترين راه تشخيص هر بيماري جدا سازي عامل بيماري ميباشد . در شكل حاد بيماري مشمشه جداسازي پزودو مناس مالئي از بافتهاي آلوده چندان مشكل نمي باشد . اين باكتري از رشد نسبتاً آهسته و خوبي بر روي اكثر محيطهاي كشت آزمايشگاهي بر خور دار است كه ميتوان سرعت رشد آن را با افزودن گليسرول و خون دفيبرينه اسب به محيط افزايش داد . در صورت استفاده از محيط كشت بلاد آگار بعد از دو روز كلني هائي بشكل مدور ؛ كوچك و برنگ قهوه اي خاكستري ايجاد خواهد شد . پزودومناس مالئي ؛ باكتري گرم منفي ؛ فاقد حركت و از نظر فعاليتهاي بيو شيميائي بسيار ضعيف ميباشد كه همين ويژگيها آن را از پزودومناس پزودومالئي عامل مليوئيدوز تفريق مينمايد . جداسازي جرم از مواردي كه درگير شكلهاي مزمن و مخفي مشمشه ميباشند بسادگي ميسر نبوده و در چنين حالاتي ميبايست از تستهائي همانند تستهاي آلرژيك بمنظور تشخيص بهره جست .
مهمترين و اصلي ترين روش تشخيص بيماري ؛ تست آلرژيك ؛ با تزريق بين جلدي در پلك پائين با مايه مالئين ميباشد . تست ذكر شده از حساسيت و ويژگي نسبتاً بالائي برخوردار است . مايه مالئين مورد استفاده ؛ از پادگني كه از كشت باكتري مشمشه در محيط بويون گليسرينه بدست مي آيد اخذ مي گردد كه تزريق درحيوان سالم بي ضرر بوده ولي در حيوانات آلوده ( راكتور ) سبب تورم و ترشح چرك از گوشه چشم ميگردد.
مقدار مصرف آن 1/0 ميلي ليتر بوده كه از محلول رقيق شده آن با آب فنيكه پنج در هزار كه در اين حالت بنام مالئين فنيكه گفته ميشود استفاده ميگردد .
بمنظور انجام تست بعد از مقيد كردن تك سمي بطريق لواشه زدن لب بالا و يا گوش با يك دست پلك پائين را در بين انگشتان شصت و سبابه ثابت نموده و مشابه تزريق بين جلدي توبركولين تزريق انجام خواهد گرفت .
توجه : بايد توصيه گردد متعاقب تزريق مالئين از هر گونه تمرينهاي آموزشي استرس زا جداً خودداري گردد .
زمان قرائت 48 ساعت پس از تزريق ميباشد هرچند در مواردي ممكن است واكنش مثبت حتي در كمتر از 48 ساعت مشاهده گردد .
تست و قرائت بايد در روز و و در مجاور نور كافي و هواي روشن انجام گيرد و زمان قرائت از 48 ساعت تجاوز ننمايد .
تست به جز در مواقع اضطراري در فضاي سرپوشيده انجام گرفته و دام تا زمان قرائت تحت آن شرايط نگهداري گردد .

كنترل :
متاسفانه اين بيماري واكسن و روش پيشگيري از طريق ايمن سازي ندارد و اهم روشهاي كنترل بيماري عبارتند از :
رعايت شرايط قرنطينه اي كامل و پيشگيري از هر گونه تردد دام . منظور از دام ؛ دامي است كه وضعيت آن از نظر سلامتي دقيقاً مشخص نمي باشد . شايان ذكر است كه هم اكنون تمامي اسبهائي كه توسط كارشناسان سازمان دامپزشكي كشور مورد تست مالئين قرار گرفته اند واجد برگه گواهي سلامت مدت دار مي باشند كه در آن وضعيت سلامتي دام كاملاً مشخص شده است .
انجام تست مالئين بصورت مداوم بفاصله هر 3 هفته تا هنگامي كه جمعيت مورد نظر در 3 تست متوالي هيچگونه موردي از راكسيون مثبت ويا مشكوك نداشته باشد .
جداسازي و اعدام هرچه سريعتر دامهاي رآكتور كه بدين منظوراقدامات بهداشتي زير بايد متعاقب تشخيص دام رآكتور انجام گيرد :
1-وسايل انفرادي و تيمار دام مبتلا بطوركلي سوزانده و معدوم شود .
2-جايگاه اسب با مواد ضد عفوني كننده ( مناسبترين ضد عفوني كننده سود سوز آور مي باشد ) پس از سوزاندن و دفن بهداشتي فضولات و كود ؛ گند زدائي شده و حد اقل بمدت 6 هفته مورد استفاده قرار نگيرد .
3-معدوم نمودن اسب آلوده با توجه به خطرات احتمالي ؛ به گونه اي انجام پذيرد كه تماس با دام به حداقل ممكن برسد .
4-محل دفن لاشه بايستي قبل از معدوم نمودن دام آلوده آماده شده باشد ؛ اين محل بايد بدوراز كانال آب ؛ چشمه ؛ قنات وساير مسيرهاي عمومي باشد .
 

mahsa

Member
بيماري هاري

هاري يک بيماري ويروسي کشنده است که مخصوص گوشتخواران اهلي و وحشي بوده و انسان و ساير حيوانات خونگرم پستاندار به طور تصادفي و غالباً از طريق گزش به آن مبتلا مي شوند.

اين بيماري به دلايل ذيل داراي اهميت مي باشد:

۱) ميزان کشندگي بـــــــالا ( صددرصد) به طوري که پس از ظهور علايم بيماري چه در انسان و چه در حيوان درمان پذير نبوده و بيمار محکوم به مرگ مي باشد.

۲) افزايش روند موارد حيوان گزيدگي انساني که بناچار سالانه مبالغ زيادي صرف خريد سرم و واکسن ضد هاري جهت درمان و پيشگيري مي گردد.

۳) تلفات و خسارات اقتصادي زياد

۴) و …

● عامل بيماري

ويروسي است بي هوازي و نروتروپ يعني تمايل به سيستم عصبي دارد و وقتي به سيستم عصبي مرکزي حمله نمايد تقريباً هميشه موجب مــــــرگ ميزبان مي گردد.

ويروس هاري در حرارت ۵۰ درجه سانتي گراد در مدت ۱۵ دقيقه و در حرارت ۶۰ درجه در مدت ۳۵ ثانيه و در حرارت ۱۰۰ درجه سانتي گراد در مدت چند ثانيه از بين مي رود.

بنابراين براي ضدعفوني وسايل آلوده کافي است چند دقيقه آنها را بجوشانيد و يا از فنل و الکل استفاده نماييد.

● مخازن بيماري

کليه حيوانات خونگرم پستاندار چه وحشي و چه اهلي اعم از گوشتخوار ـ علفخوار ـ جوندگان و از پرندگان ( خفاشها ) به اين بيماري حساس مي باشند.

● راههاي سرايت بيماري

۱) اصلي ترين راه سرايت بيماري از طريق گازگرفتن به وسيله حيوانات مي باشد. در مورد گربه و گربه سانان از طريـــــق پنجه کشيدن انتقال بيماري صورت مي گيرد، زيرا گربه دايماً مشغـــــــول ليسيدن پنجه ها يش مي باشد و پنجه ها آلوده به بزاق مي شوند و در موقع پنجه کشيدن مي تواند ويروس را از طريق خراش به انسان منتقل نمايد.

۲) راه پوست:

بيماري هاري از راه پوست سالم قابل سرايت نيست، ولي اگر کوچکترين خراش يا زخمي در پوست وجود داشته باشد قابل سرايت مي باشد.

۳) راه مخاط ها :

سگها و گربه هاي به ظاهر سالم که در اواخر دوره نهفتگي بيماري هاري هستند مي توانند ويروس را از طريق ليسيدن مخاط لب ـ چشم و بيني به صاحبان خود منتقل نمايند.

۴) انتقال از راه دستگاه گوارش:

انتقال بيماري از اين طريق بعيد به نظر مي رسد، ولي بايد از خوردن گوشت و ساير فرآورده دامهاي مبتلا به هاري خودداري نمود.

● علايم بيماري در حيوان

دوره کمون يا نهفتگي در سگ و گربه ۲ تا ۳ هفته و گاهي چند ماه است. مهمترين علايم تغيير در رفتار و عادات حيوان مي باشد ، به گونه اي که حيوان بيش از اندازه به صاحب خود انس مي گيرد و به گوشه اي پناه مي برد و بالاخره در اثر فلج اندامي و دستگاه تنفسي تلف مي شود و يا در بيشتر مواقع حيوان مضطرب و کم کم به صورت وحشي و درنده درآمده و به هر کس و هر حيوان که سر راه او باشد حمله مي کند ـ کف از دهانش سرازير شده و به علت عدم امکان بلع بر اثر گرسنگي ـ تشنگي و سرانجام بر اثر فلج دستگاه تنفسي مي ميرد.

● علايم بيماري در انسان

دوره نهفتگي در انسان معمولاً بين ۲ تا ۸ هفته و گاهي کمتر از ۵ روز و به طور نادر تا يکسال و بيشتر نيز ديده مي شود.

● علايم بيماري هاري در انسان

اين بيماري شامل چند مرحله است.

در دوره مقدماتي بيماري که ۲ تا ۳ روز قبل از ظهور علايم اصلي است افسردگي، بي قراري، خستگي، بي اشتهايي ، تف اندازي، سوزش و خارش و گاهي درد در محل گزش ديده مي شود؛ پس از اين دوره انسان نسبت به تمام محرکهاي فيزيکي، شيميايي، حسي و بويايي واکنش نشان مي دهد. کوچکترين صدا يا نور او را به شدت متشنج مي کند و خود را به در و ديوار مي زند؛ اطراف دهان او را کف مي پوشاند و بيمار عطش فراوان دارد، ولي به علت انقباض عضلات گلو قادر به نوشيدن آب نمي باشد و با ديدن يا شنيدن صداي آب به شدت تحريک مي شود و همچنين عبور هوا نيز از روي صورت باعــــــث تحريک بيمار مي شود.

پس از آن بيمار بر اثر انقباضات شديد عضله قلب و فلج دستگاه تنفسي فوت مي نمايد.

اقدامات لازم جهت فرد حيوان گزيده:

۱) خارج ساختن و تميز نمودن ويروس هاري از محل زخم:

تا حد مقدور در ساعات اوليه پس از گزش بايد لابلاي زخم را حداقل به مدت ۵ تا ده دقيقه با آب تميز و صابون عميقاً مورد شستشو قرار داد. اين عمل مهمترين قسمت پيشگيــــــري از هاري به حساب مي آيد و مي توان ادعا کرد که بيش از ۵۰ درصد پيشگيري از بيماري مربوط به رعايت اين مسأله است.

۲) خارج کردن صابون از لابلاي زخم :

با استفاده از شيلنگ و فشار آب بايد کف صابونهاي باقيمانده را از لابلاي زخم خارج نمود، زيرا باقيمانده صابون مي تواند مواد ضدعفوني کننده را بي اثر نمايد.

۳) ضد عفوني نمودن زخم:

زخم را بعد از شستشو بايد با الکل ۶۰ تا ۷۰ درجه يا محلول بتادين يک درصد و يا ساير مواد ضدعفوني نمود (زخم را هيچ وقت نبايد پانسمان نمود زيرا ميکروب هاري بي هوازي است و بر اثر پانسمان رشد آن سريع خواهد شد).

۴) ارجاع فرد به مراکز بهداشتي درماني جهت تلقيح واکسن و سرم

و پيگيري جهت تکميل نوبتهاي واکسن (که اين مسأله بايد با پيگيري، آموزش و حساسيت کامل دنبال گردد) ضمناً وضعيت واکسيناسيون توأم يا ثلاث فرد مجروح بايد مورد بررسي قــرار مي گيرد. اگر واکسيناسيون کامل باشد فقط يک نوبت واکسن به عنوان يادآور کافي است، در صورتي که مجروح بر ضد کزاز قبلاً ايمن نشده باشد. اولين نوبت واکسن و همچنين سرم ضدکزاز به مقدار مورد نياز با نظر پزشک به وي تزريق مي شود و مطابق دستور عمل نوبت هاي بعدي واکسن را ادامه مي دهيم.

● واکسن هاري

واکسن هاري از کشت سلولي تهيه مي شود و آن را مي بايست در ۵ نوبت در روزهاي: صفر ـ ۳ ـ ۷ ـ ۱۴ ـ ۳۰ به صورت عضلاني و حتماً در عضله دلتوئيد بازو تلقيح نمود. در اطفال کمتر از ۲ سال واکسن در ناحيه فوقاني و جانبي ران تزريق مي شود. هرگز نبايستي واکسن را در عضله سرين تلقيح کرد.

اگر فردي مورد گزش سگ قرار گيرد و سگ در دسترس باشد بايد آن را به مدت ۱۰ روز بسته و تحت مراقبت قرار داد و در اين مدت اگر علي رغم تأمين آب و غذاي کافي حيوان تلف شد، به احتمال زياد حيوان هار بوده و بايستي واکسيناسيون هاري تا نوبت آخر ادامه پيدا کند، ولي اگر بعد از ۱۰ روز حيــــوان سالم ماند نتيجه مي گيريم سگ هار نيست و از ادامه واکسيناسيون يعني نوبتهاي ۱۴ و ۳۰ خودداري مي نماييم .

ـ تذکر : اگر فردي با ۴۸ ساعت يا بيشتر تأخير مراجعــــــه نمايد مي توانيم دوز اوليه واکسن را به دو برابر افزايش دهيم.

● سرم هاري

سرم هاري که در حال حاضـــر مورد استفاده قرار مي گيرد از پلاسماي انساني تهيه شده و هيچ نوع مخاطره اي در برندارد و احتياج به تست نيز ندارد.

مقدر آن ۲۰ واحد به ازاي هر کيلوگرم وزن و در عضله بايد تلقيج نماييم. بهتر است نصف سرم را در داخل و اطراف زخم و نصف ديگر را در عضله تلقيح نماييم.

در چه مواردي علاوه بر واکسن سرم نيز مورد نياز مي باشد:

۱) گزش توسط حيوانات وحشي

۲) اگر حيوان اهلي باشد ولي متواري شده باشد

۳) اگر فرد داراي زخمهاي عميق و متعدد به ويژه در ناحيه سر، صورت، گردن و نوک انگشتان باشد.

ـ تذکر مهم: کليه موارد حيوان گزيدگي چه اهلي و چه وحشي را بايد هار تلقي نمود و بيمار را بايد فوراً تحت اقدامات پيشگيري قرار داد؛ اين موضوع به قدري اهميت دارد که اگر حيوان گزنده مثل سگ داراي قلاده و واکسيناسيون کامل نيز باشد، مي بايست اقدامات پيشگيري و درمان را براي فرد سريعاً انجام داد يعني داشتن سابقه واکسيناسيون حيوان مانعي براي انجام « سرو واکسيناسيون » فرد نيست.
 
بالا