نام: کره اسب کوچولو
نویسنده: هیتر ایمری
مترجم: حسین فتاحی
تصویرگر: استیون کارترایت
مجموعه: قصههای مزرعه - ۵
گروه سنی: ب (پیشدبستانی ها و سالهای اول و دوم)
وبسایت ناشر:
www.ghadyani.ir
قصههای مزرعه، مجموعه قصهای فوقالعاده زیبا، با فضای ساده و صمیمی ِروستایی، با انسانهایی مهربان و کودکانی شاد و خندان است.
یک روز که بچهها همراه پدر به گردش میرفتند کره اسب کوچولوی غمگینی را دیدند که مال همسایه جدید آقای استون(شادمان) بود.آقای شادمان معتقد بود کره اسب چموش و رامنشدنی است. اما پوپک تصمیم گرفت از او مراقبت کند. یک روز که پوپک و پویا برای غذا دادن به اسب رفته بودند، دیدند افسارش لای چوبهای پرچین گیر کرده. پدر به کمک آنها آمد و اسب را نجات داد. اسب دنبال بچهها راه افتاد که مرد خشمگینی با چوبدستی از راه رسید. آقای استون(شادمان) بود که میخواست اسب را ادب کند. پوپک بازوی مرد را گرفت ومانع او شد. فردا صبح که بچهها دیدند که پدر اسب را برای آنها از آقای شادمان خردیه است و بسیار خوشحال شدند.
این داستان از معدود داستانهای مجموعه است که پدر در آن حضور دارد. اما حضور پدر بسیار صمیمی و گرم است.
در این داستان به جز تغییر اسامی افراد، من روند اختصاصی داستان را دو نفره کردم. داستان بیشتر تلاش پوپی(پوپک) بود و در آخر پدر اسب را برای او خرید، که من در همه داستان سم(پویا) را نیز شریک کردم.
این داستان نکات زیادی در خود دارد. اول که پدر با بچهها با گردش میرود. همراهی پدر با تصمیمی که پوپی(پوپک) برای مراقبت از اسب گرفت و کمک به او در موقع نیاز. در داستان مهربانی با حیوانات هست. و توجه به این نکته که حیوان با مهربانی رام بچهها شد، اما صاحب خشمگین و بداخلاق خودش نتوانست او را رام کند. و در آخر این که پدر اسب را برای بچهها خرید و جملهای که به کار برد، اشتراک زندگی با مادر را به خوبی نشان میدهد. پدر به بچهها گفت:"
ما کره اسب را برای شما خریدیم."
توضیح بیشتر در مورد این مجموعه را در معرفی
کتاب آتش در انبار دادهام.
در این کتاب هم اردک زرد کوچولو با بچهها قایم موشک بازی میکند.