تصاویری از اسپرم گیری اسب

دوست عزیز آقا یا خانم ناشناس، خانم SANA و خانم Reihaneh خواهشمندم ارسالهای بالا رو ملاحظه کرده و خودتان قضاوت کنید. البته من هنوز هم معتقدم باید مدارا کرد ولی انصافا حضرت سعدی صحیح می فرمایند که:
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است.
باز هم باید "از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب"
دوستان عزیز اگه سوالی در زمینه مطالب علمی مربوط به این تاپیک دارند، حاضرم در حد وسع و توان خودم جواب بدهم (امیدوارم روزی برسه که پا به پای هم اونقدر جلو بریم که سوالات آنچنان پیچیده بشه که من هم مجبور شم به کتابهام مراجعه کنم!!!!!) (فقط خواهش میکنم ارسالها رو عمیق مطالعه کنین تا تفاوت اصلاح نژاد رو با سکس کردن اسپرم بتونین تشخیص بدین)
همینجا هم از همه بازدید کنندگان عزیز، به دلیل اینکه مجبورید این هتاکی ها رو تحمل کنید، عمیقا عذر میخوام.
 

احسان

Active member
آقای دکتر غلامرضا ما شما رو دوست داريم

باز هم ميگويم من شمارو دوستتان دارم

ولی اين رفتار شما واقعاً از ادب به دور هست که من را متهم به دشمنی مينمايد

باز هم تاکيد دارم که شما رو خيلی دوست داريم
 
جناب غلامرضا
همانطور که می دانیم در بحث ژنتیک ,ژنهای فعال وغیر فعال(نهفته) زیادی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوندو بسته به شرایط ترکیب و... درلقاح امکان بروز وفعالیت پیدا می نمایند.
آیا می توان بر ژنوم انتقالی تحت عملکردهای آزمایشگاهی تاثیرگذاشت وآن را از حالت نهفته به فعال در نسل بعدی رسانید؟
آیا در صورت شناسایی ژن موثر مثلا"در رنگ ,میتوان آن را به صورت غالب حال با هر Partner به نسلهای بعدی منتقل نمود؟
آیا می توان ژن های غالب را در پروسه اصلاح به خلوص و یکپارچگی رسانید که خصوصیات Partner کم تاثیر یا بی تاثیر گردد.؟
 
غلامرضا گفت:
جناب دکتر شهبازی عزیز!
از شما دلگیر نیستم چون ظاهرا هیچ اعتقادی به نسبی بودن امور انسانی ندارین! از کلاس درسی که برام گذاشتین ممنونم، ولی با این غروری که در شما میبینم، حدس میزنم که لحظه ای نتونستین به خودتون این تصور رو راه بدین که با یک متخصص اصلاح نژاد که اتفاقا سابقه کار در سطوح مختلف مرکز اصلاح نژاد کشور رو داره هم صحبت هستین؟ تمام اون محاسباتی که برای شما پیچیده به حساب میاد، برای یک متخصص این رشته، حکم درس و مشق شبانه رو داره. البته بهتون حق میدم، من بر خلاف شما، روی اسمم عنوان علمی و لقبم رو نذاشتم که همه ببینن.
اما حالا ببینیم که چه عاملی سبب شد که شما اینطور به خودتون اجازه توهین بدین. بله! تاکید میکنم که شما توهین کردین، اون هم به شعور تک تک خوانندگان این پست. میدونین از چه طریقی؟ از طریق اظهار نظر در مورد چیزی که ظاهرا ازش اطلاع جندانی ندارین و خودتون هم اذعان دارید که کار پیچیده ای هست و البته هم هست، چون اگر این شاخه از علم دامپروری، اونقدر گسترده و پیچیده نبود، تا سطح دکتری تخصصی در ایران و فوق دکتری در خارج از ایران جلو نمی رفتن. اما برسیم به بحث اصلیمون که همون توهین شماست.
دوست خوبم!
بنده خیلی ساده از بی احترامی های واضح شما می گذرم چرا که نمونه چنین رفتار هایی رو هم در ارسال های قبلی دیده بودم!
بنده مغرور هستم چرا که ......
بنده از القاب استفاده نکردم چرا که بنده دکتر هستم و براش زحمت کشیدم نه برای گرفتن مدرک برای آنچه امروز رسیدم و هدفی که آینده در پی آن هستم و اینکه اگر دکتری در خیایبان تابلویی بزند انچه که در خیابان های شهر معمول هست و می بینید که مطب دکتر فلانی اصلاً فخر و مباهات نیست و معرفی کردن دکتر چیزی نیست که اینگونه بیان می کنید جز واقعیت! در ضمن دوست عزیز لقب نیست و نام بنده است در کنار مدرک تحصیلی ام ! دکترای حرفه ای دامپزشکی!
در ثانی ممنون از اینکه شما از بابت اینکه ریا نشود مخلصانه نام کوجک خود را برگزیدید!
بی احترامی های شما و تناقض گویی های شما بس واضح است که نمی خواهم به آن بپردازم!
شما چه ساده با دو جمله اعتقادات انسانی آدم ها رو می برید زیره سئوال!
دوست خوبم بنده تعریفی از تلقیح دادم که رفرنس اش هم خودم هستم زنده و هم دکتر قره قوزلو
این دیگه چه جورش که می گویید بنده به شعور دیگران توهین کردم! از کی شما داییه دیگران شده اید و .... هر چی می کشیم از این سازمان جهاد هست که دامپرور ها این گونه شده اند!
در ضمن شما انگار بی اطلاع هستید که یه دامپزشک چند واحد ژنتیک و چند واحد تلقیح پاس می کنه!
متخصص عزیز! باز هم می گویم شما که دم از بزرگواری می زنید احتیاجی به تند روی نبود!
 
غلامرضا گفت:
آقای دکتر، من یک سوال خیلی ساده پرسیدم: چطور روی اسپرم اصلاح نژاد انجام میدن؟ با همین اطلاعات محدودی هم که شما دارین میتونین به این سوال به درستی جواب بدین، البته به شرطی که غرور رو کنار بذارین. برادر من، نسلی که الان وجود داره، قابل اصلاح شدنه؟ شما میتونید حیوانی را که از نظر ژنتیکی مثلا توان دویدن 15 هزار متر در ساعت رو داره، جوری از نظر ژنتیکی اصلاح کنید که بتونه 30 هزار متر در ساعت بدوه؟ میبخشید! مثال ساده تر و ابتدایی تر از این پیدا نکردم، چون به فرموده خودتون، جای مباحث پیچیده تر هم اینجا نیست. ولی من میتونم در همینجا هم اصلاح دام رو در دو کلمه براتون خلاصه کنم: انتخاب (Selection) و آمیزش (Mating). اصلاح دام یعنی که بهترین دامها رو انتخاب کنیم (این بهترین باید تعریف بشه و اصلا تمام دعواها در تعیین استراتژیهای اصلاحی، که یکی از سخت ترین و پیچیده ترین زیر شاخه های علم اصلاح دام هست، بر سر تعیین همین "بهترین هدف" هست) و اونها رو با بهترین روش آمیزش بدیم تا "نسلی که در آینده تولید میشه" بهتر از "نسل فعلی" باشه. حالا من سوالم اینه که این اسپرمی رو که ما از نسل فعلی میگیریم، چطور میتونیم همزمان تغییرات مورد نظرمون رو روی اون انجام بدیم تا با تلقیح به یک مادیون، کره مورد نظر و دلخواهمون رو ازش بگیریم؟ مطمئن باشید اگه شما بتونید این کار رو بکنید، تقریبا تمامی مشکلات علوم مرتبط با ژنتیک و اصلاح نژاد رو حل کردین و قطعا (تاکید میکنم، قطعا) علم گسترده ای مانند اصلاح دام، به طور کامل به انتها رسیده و تعطیل خواهد شد (دریافت جایزه نوبل که دیگر جای هیچ بحث و شک و شبه ای ندارد) !!!!!!
نه برادر من، در هیچ جای دنیا بر روی اسپرم هیچ حیوانی کار اصلاحی انجام نمی دهند، بلکه از اسپرم نسلی فعلی، به عنوان یک "ابزار" برای اصلاح نسل بعدی استفاده می کنند. بله، دوست عزیز، تنها اسپرم گیری و تلقیح مصنوعی منجر به اصلاح نژاد نمی شود. بلکه انتخاب "بهترین" اسپرم برای تلقیح به مادیان مورد نظرمان، منجر به اصلاح خواهد شد، البته در نسل بعد. حالا متوجه میشید که چرا کار دوستان ما در باشگاه دنیای فلز، اصلاح نژاد محسوب نمیشه؟ خیلی ساده هست: چون اولا اونها انتخابی صورت نمیدن (به فرموده خودتون، فقط از دو تا نریون اسپرم میگیرن. آیا نریونهای دیگری که برتر از اینها باشن، در دسترس نیست؟)، ثانیا به فرض هم که انتخاب صورت گرفته باشه، هدف گذاری برای این انتخاب صورت نگرفته، به عبارت دیگر، آیا مشخص شده که برای مادیونهایی که تلقیح میشن، این اسپرم "بهترین" هست، یعنی میتونه "بهترین" کره رو در نسل بعد ارائه بده؟ پس بهتره که اسم این کار رو صرفا تولید اسپرم، اون هم به روش سنتی بذاریم. چون در روشهای مدرن، همونطور که خودتون هم بهش اشاره کردین، حداقل بایستی مشخصات اسپرم، در اختیار گذاشته بشه که البته اون هم نیازمند نسلهای متمادی رکوردگیری، ثبت شجره ژنتیکی و تولیدی و انجام آزمونهای نتاج فراوان هست (همام پرو کردن، البته به زبان بسیار ساده) که بعید میدانم چنین کارهایی در آن باشگاه صورت بگیرد (اگر کسی اطلاعی داره، خبرم کنه خیلی خوشحال میشم که بدونم).
دیدی عزیز برادر که غرور حتی نگذاشت که سوال نیم خطی من را درست مطالعه کنی؟
آقای دکتر، شخصا از مطالب زیبای شما در رابطه با بیماریها، داروها و . . . و همچنین مباحثی که با سایر دامپزشکان عضو انجمن دارید، لذت میبرم (هر چند که هیچ تخصصی در این زمینه نداشته و تقریبا هیچ چیزی هم دستگیرم نمی شود). ولی دوست عزیز، ای کاش هر متخصصی در این کشور، به حد خودش راضی باشد و تصور نکند که صرفا با داشتن یک عنوان عام، می تواند در هر مورد خاص و تخصصی اظهار نظر کند (آن هم با این لحن). عزیز جان، همانطور که قبلا هم گفتم و قطعا شما هم میدانید، مباحث مربوط به ژنتیک و اصلاح نژاد دام، آنقدر وسیع و گسترده است که امروزه شاخه تخصصی برای تحصیل تا عالیترین سطوح آموزش عالی در ایران و جهان دارد.
همانگونه که زیبنده نیست که یک متخصص اصلاح دام، در مورد بیماریها و درمان آنها اظهار نظر کند، بهتر است که شما نیز به تخصص سایرین احترام گذاشته و از اظهار نظرهای شتابزده در این زمینه بپرهیزید.
اگر قدری تند رفتم، عذر میخوام.
دوست خوبم همین نکته کافی است که بگویم شما تا به حال واژه KWPN به گوش مبارکتان خورده؟!! مسلماً خیر! اگر هم خورده باشه مثل تصور خیلی از دوستان بر این موضوع هستید که این یک نژاد هلندی است! خیر! این نام یک مزرعه اصلاح نژاد هست که از مخفف نام چند نژاد معروف اروپایی گرفته شده و با تلفیق چند نژاد ، این نژاد رو که مناسب برای سوارکاری به خصوص پرش هست رو عرضه کرده که داره سراسر دنیا رو می گیره!
اونجا چی کار کردن؟ چطور کار کردن که می شه گفت این نژآد بهترین نژاد هست و می گن مسئولین اش که بهترین های مسابقات دنیا را تولید خواهند کرد؟ مگر با توجه به علم شما می شه اسبی مخصوص پرش با باز دهی مناسب تولید کرد! با توجه به بیانیه شما خیر؟!! مگه نه!
ما هم قانع شدیم اونها چرت می گن یا من درست ترجمه نکردم! خوب به هر حال شما متخصص اید!
مگه نه اینکه تونستن کدی که باعث با هوشی به شه رو رد یابی کنن؟!! حال بار گذاری ژنی که صفات رو انتقال می ده کار پیچیده ای است؟ برای یک متخصص؟!! منکه نمی دونم! شما بهتر می دونید!
دوست خوبم این چه حرفی است که ژنتیک دانن اروپایی می زنن که اوور کرافت تمامی کره هایش تا به حال تمامی مقام های میادین کورس فرانسه رو دریافت کردن!و بر این امر هستن که می شود روی ژن این ها کار کرد تا کره هایی بی نظیر تر ایجاد کنند!
اینها همش شنیده های بنده است از روزنامه های زرد!
شما متخصصید و بهتر می گید!
قد ، وزن، میزان رشد، بیماری های ارثی ، ضعیف بودن اندام حرکتی، ، اینها چند نمونه فاکتور هایی است که یک مزرعه اصلاح نژاد داره روشون کار می شه!
با زهم اینها از شنیده های بنده است!
 
oliveira گفت:
جناب غلامرضا
همانطور که می دانیم در بحث ژنتیک ,ژنهای فعال وغیر فعال(نهفته) زیادی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوندو بسته به شرایط ترکیب و... درلقاح امکان بروز وفعالیت پیدا می نمایند.
آیا می توان بر ژنوم انتقالی تحت عملکردهای آزمایشگاهی تاثیرگذاشت وآن را از حالت نهفته به فعال در نسل بعدی رسانید؟
دوست عزیز
پاسخ این سوال مثبته. ولی دو تا مشکل وجود داره:
اولا همانطور که خودتون هم اشاره کردین، این فرآیند در حد کار آزمایشگاهی باقی مونده و هنوز فقط در آزمایشگاههای بسیار پیشرفته بیوتکنولوژی دامی امکان اجرا شدن رو داره.
ثانیا هنوز هیچ روش جامعی برای روشن یا خاموش کردن یک ژن معین ابداع و گزارش نشده. به عبارت بهتر، کاری که در آزمایشگاه انجام میدن اینه که سلول رو تحت تیمارهای خاصی با مواد شیمیایی قرار میدن. این مواد هم تاثیرشون اینه که میتونن برخی از ژنهای خاموش رو روشن کنن. ولی اینکه کدوم ژن رو روشن میکنن، امری تصادفیه و اکثر پروتکلهای اجرایی، راهی برای کنترل فعالسازی ژنها از این طریق ارائه نکردن. این روشن کردن رو هم از طریق تاثیر بر توالیهای کنترل کننده ژنها روی DNA انجام میدن. برای خاموش کردن هم تقریبا روند معکوسی طی میشه.
شاید جالب باشه بدونین که میخوان از این ایده برای راه اندازی بافتهای تخصصی در نقاط غیر مرتبط بدن استفاده کنن (مثلا پوست رو وادار کنن که انسولین بسازه!). موفقیتهایی هم در این زمینه کسب کردن.
oliveira گفت:
آیا در صورت شناسایی ژن موثر مثلا"در رنگ ,میتوان آن را به صورت غالب حال با هر Partner به نسلهای بعدی منتقل نمود؟
غالب و مغلوب بودن یک ژن، ربطی به جنسیت نداره، مگر در مورد صفات تحت تاثیر جنس. مثلا، طاسی سر در انسانها یا شاخداری در اغلب نژادهای گوسفند، تحت تاثیر یک ژن با دو آلل (آلل=شکلهای مختلف بروز یک ژن، مثلا H آلل شاخداری و h آلل بی شاخی) است که رابطه غالب و مغلوبیشون در در نرها و در ماده ها عکس یکدیگره. یعنی مثلا در قوچها، شاخداری غالب و در میشها بی شاخی غالبه. ولی در مورد صفاتی مثل رنگ در اسب، من تا الان جایی برخورد نکردم که یک صفت تحت تاثیر جنس باشه (اگر در مورد نژاد خاصی یا رنگ خاصی برخورد کردین، به من هم اطلاع بدین). پس اگر فرض رو بر این بذاریم که این صفت از توارث ساده مندلی پیروی میکنه، هر کدوم از دو جنس، تاثیر یکسانی در تشکیل سلول تخم خواهند داشت، ولی اینکه فرزند کدوم رنگ رو بروز بده، بستگی به رابطه غالبیت داره. مثلا اگر رنگ سیاه بر رنگهای سفید، قرمز، سمند و کهر غلبه داشته باشه و پدر دارای ژنوتیپ سیاه "خالص" باشه تاکید میکنم که سیاه "خالص" (هموزیگوت) باشه)، مادر هر رنگی داشته باشه، کره ها به رنگ سیاه در میان. البته این رو باید متذکر شد که در اکثر نژادهای اسب، غالبیت رنگها اغلب از نوع کامل نیست، یعنی تلاقی افراد با رنگهای خالص، اغلب منجر به تولید کره های با رنگ حد واسط میشه. اگر میخواین مشخصا در مورد توارث صفت رنگ بحث کنیم، بهتره یک موضوع جداگانه باز کنیم. خلاصه کلام اینکه چه ژنی به نسل بعد "انتقال" پیدا میکنه، بستگی به ژنوتیپ هر کدوم از جنسها داره. ولی اینکه در نسل بعد کدوم ژن "بروز" پیدا میکنه، بستگی به رابطه غالبیت ژنهایی داره که به فرزند منتقل شده. اینکه بشه یک ژن رو کاملا به خلوص رسوند، در قسمت بعد توضیح میدم. ولی اگر به خلوص کامل رسیده باشه و غالبیتش هم کامل باشه، صرفنظر از اینکه پارتنر چه ژنی داره، قطعا به نسل بعد منتقل میشه و قطعا هم در نسل بعد به صورت غالب بروز پیدا میکنه.
oliveira گفت:
آیا می توان ژن های غالب را در پروسه اصلاح به خلوص و یکپارچگی رسانید که خصوصیات Partner کم تاثیر یا بی تاثیر گردد.؟
در مورد خالص سازی ژنها باید عرض کنم که تمام دستگاه عریض و طویل اصلاح نژاد در دنیا، برای همین کار ایجاد شده که ژنهای با ارزش رو تکثیر کرده و از فراوانی ژنهای مضر بکاهن. ولی آیا این کار به طور "صد در صد" شدنیه، پاسختون منفیه. چون در تئوری ژنتیک جمعیت، بحثی وجود داره که هر قدر هم برعلیه یک یک ژن مغلوب انتخاب انجام بدیم، شاید بتونیم فراوانیشو خیلی کم کنیم، ولی هرگز به صفر نمیرسه (منحنیش از یک معادله نمایی پیروی میکنه که شیبش در بخش نزولی انتهایی هیچگاه به صفر نمیرسه) دلیلش هم اینه که هر قدر بر علیه یک ژن مغلوب انتخاب انجام بشه، تا یک حد معینی (مشخصا تا کاهش دو سوم فراوانی نسبیش) ژن در معرض حذف قرار میگیره ولی بعد از اون ژن مزبور به نحوی از خودش حفاظت میکنه و این کار رو از طریق مخفی شدن در قالب افراد غالب ناخالص (هتروزیگوت) انجام میده. افرادی که زنوتیپ مغلوب رو به صورت خالص دارن، چون فنوتیپ خاص خوشون رو دارن، به راحتی قابل شناسایی و حذف هستن. ولی افرادی که ژنوتیپ غالب ناخالص (هتروزیگوت) دارن، از نظر فنوتیپی هیچ تفاوتی با غالبهای خالص ندارن. به همین دلیل نیز نمیشه اونها رو از غالبهای خالص تمایز داد. به این ترتیب، ژن مغلوب نامطلوب، خودشو در این افراد مخفی میکنه و چشمت روز بد رو نبینه!!!! وقتی که دوتا از این ناخالصها با هم آمیزش کنن، در ساده ترین حالت، با حداقل احتمال 25 درصد، امکان بروز ژنوتیپ نامطلوب در فرزندانشون وجود داشته و به احتمال 50درصد فرزندشون هم ناخالص میشه و فقط 25 درصد امکان داره که فرزندشون غالب خالص از آب دربیاد. در مراکز اصلاح نژاد در همه دنیا، تکنیکهایی رو برای شناسایی و حذف این افراد ناخالص دارن و اساسا یکی از مهمترین وظایف این مراکز، همین کاره. یکی از مرسوم ترین روشها، آزمونهای نتاج هست که عمدتا هم برای حیوانات تجاری تر مثل گاو انجام میشه. به طور خلاصه، چندی نسل از یک گاو نر فرزند تولید میکنن و در بین این فرزندان، بروز فنوتیپهای مورد نظر رو بررسی میکنن و در نهایت، با یک مقدار اطمینان مشخص اعلام میکنن که این حیوان مثلا به احتمال 99 درصد، برای فلان صفت، خالصه. حالا اگه این ژن خالص، غالبیت کامل هم داشته باشه، صرفنظر از اینکه پارتنر چه ژنوتیپی داشته باشه، تمامی فرزندان هم اون صفت رو بروز میدن ولی اینکه آیا فرزندان هم الزاما برای این ژن، "خالص" باشن، بستگی به این داره که پارتنر دارای چه ژنوتیپی باشه. اگر پارتنر هم خالص بود، قطعا فرزندان هم خالص خواهند شد ولی اگر پارتنر خالص نبود، احتمال خالص یا ناخالص شدن فرزندان 50:50 خواهد بود.
 
دوست خوبم آقای دکتر شهبازی عزیز
من حتی در پیام خصوصی هم که برایتان ارسال کردم، بابت تندروی که کردم، عذر خواستم. ولی باز هم همینجا در حضور همه عزیزانی که از این مطلب بازدید میکنن، با صدای بلند از حضرتعالی عذر میخوام.
اگه امکان داره لطف کنید قدری بیشتر در مورد این سنتز نژاد توضیح بدین، حق کاملا با شماست، من تا الان چیزی در این مورد نشنیدم. در همون بیاینه!!! هم تاکید کردم که دوره اینکه یک فرد ادعای علامه بودن داشته باشه، تموم شده. اولین کسی هم که ادای علامه بودن "نداره"، خود من هستم. اساسا یکی از دلایل عضو شدنم در سایتهایی مثل این سایت، همین به اشتراک گذاشتن دانسته ها برای افزایش اونهاست، وگرنه چه کاریه که هر روز چند ساعت زودتر از خواب بلند شم (یا شما چند ساعت دیرتر بخوابین) و سایتهایی رو که عضو هستم بالا و پایین کنم، که چی بشه؟ هدف من، همین بهره گرفتن از اطلاعات دیگرانه و اگه قابل دونستن، ارائه دادن همین ناچیزی که در چنته دارم. فقط یک پیشنهاد دارم، اگه ممکنه باز هم مثل دیشب تا امشب دوباره متانت به خرج بدین و بذارین قدری عصبانیتتون فروکش کنه و بعد در آرامش این بحث علمی رو ادامه بدیم، موافقین؟ (البته این بار فقط در بعد علمی و نه هیچ چیز دیگه ای).
هنوز هم معتقدم اگه من در مورد چیزی که نمیدونم، اظهار نظر کنم، دارم به شعور مخاطبم توهین میکنم (مطمئنم که شما هم با من در مورد این اعتقاد، هم عقیده هستین، اینطور نیست؟). ولی اتفاقا این یکی از اون تندروی هایی بود که کردم، من نباید این گمان بد رو در مورد شما میکردم. من از این بابت که چنین گمان بدی رو در مورد شما کردم، جدا عذر میخوام.
در مورد تعداد واحدهای ژنتیک و اصلاحی هم که یک دامپزشک پاس میکنه هم حق با شماست، من اطلاعی ندارم. ولی در مورد تعداد واحدهای تخصصی مرتبط در این زمینه که یک فرد از آغاز دوره کارشناسی علوم دامی تا پایان دوره دکتری تخصصی ژنتیک و اصلاح نژاد دام پاس میکنه باید عرض کنم که: 106 واحد (البته بدون احتساب پایان نامه و رساله که اگه اونها رو هم جمع بزنیم میکنه به عبارتی: 136 واحد). البته از دانشگاهی به دانشگاه دیگر و از کشوری به کشور دیگر فرق میکنه.
در مورد دعوای دامپزشک و دامپرور هم باید عرض کنم که من حدس میزنم این دعوا از زمان حضرت آدم تا الان ادامه داشته و فکر کنم که تا ابد هم ادامه داشته باشه!!!!!!!! مختص به کشور ما هم نیست، خودم به شخصه در جاهای دیگه دنیا هم دیدم این شاخ و شونه کشیدن ها رو!!! البته شدت و ضعف داره ولی همه جا هست. فقط جای این بحثها اینجا نیست، بابا همه عالم و آدم فهمیدن که ما تحصیلکردگان مرتبط با دام، چقدر چشم دیدن همدیگر رو داریم!!!!! آبرومون رفت جلوی این همه کاربر محترم که تا الان فکر میکردن ماها چقدر بچه مثبتیم، غافل از اینکه "دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشه در اقلیمی نگنجند". این بحثهای دورن خانوادگی !!!!!! رو بهتره از طریق خصوصو تری پیگیری کنیم.
به هر صورت، اگه بخواین به این جدل بی فایده ادامه بدین، من نیستم. ولی اگه تبادل نظر علمی، البته در کمال آرامش و متانت باشه، من یکی که مخلص جمیع آقایون و خانومها (از جمله حضرتعالی) هستم.
جناب دکتر، به نظر من، حرف اصلی رو همین دوست عزیزمون Reihaneh زد و علی رغم سن پایینش، نکته سنجی بسیار جالبی کرد. قسم میخورم که اگر شما فقط همون دو جمله اول را از مطلبتون حذف میکردین، والله والله والله من هم اینقدر جوش نمی آوردم . من فقط میخواستم بهتون بگم که در برخورد با هر کسی، همیشه این شک رو در دلتون محفوظ نگه دارین که ممکنه طرف هم یک چیزایی حالیش باشه، پس دلیل نداره که من بخواه حرفم را با یک جمله ای آغاز کنم که انگار پدری داره بر سر پسرش دست نوازش میکشه و . . . البته و صد البته من هم اشتباه کردم که خواستم این اعتراضم رو با نهایت حرارت و عصبانیت فریاد بزنم و اون بیانیه!!! رو از خودم در کنم.
در هر صورت، همه این حرفها چیزی از ارادت من به شما و سایر دوستان کم نمیکنه. همینجا هم عرض میکنم که از امیر محترم این انجمن جناب آقای امیرحسین خان!!!!!!؟؟؟؟؟ رسما درخواست لغو عضویت کردم ولی ظاهرا چند روز تعطیلی به ایشون خیلی خوش میگذره که هیچ خبری از سایت ندارن وگرنه به همت اون قیچی مبارکشون!!!، چند تا برش حسابی توی این تاپیک میزدن و زودتر از اینها غائله رو میخوابوندن. ولی حالا امیدوارم بدون نیاز به دخالت مقامات بالاتر (همون مقامات "آخرشی")، این موضوع ختم به خیر بشه. به هر صورت، تا لغو عضویت، در خدمتتون هستم. بدی یا خوبی دیدین، به مرحمت خودتون حلال کنین.
 
نقل قول از آقای غلامرضا البته با عرض پوزش از ایشون!

اولا اینکه اگه فردی آللهای یک ژن رو داشته باشه (حداقل دو آلل)، قطعا نیمی از اسپرمهاش دارای یکی از آللها و نیمی دیگر دارای آلل مقابلش خواهند بود. اگر هم سیستم چند آللی بر قرار باشه این نشبت از 50:50 به مقادیر ریزتر (مثلا 25:25:25:25) میشکنه. پس اگه اسبی دارای آلل سیاه باشه حداقل 50 درصد اسپرمهاش دارای آلل سیاه خواهند بود و نیازی به بیرون کشیدن یک اسپرم از بین 10000000 اسپرم نیست!!!!!!!
ثانیا قوانین مندلی، هیچ وقت ادعا نمیکنن که میتونن یک سلول گامتی رو از بین میلیونها سلول بیرون بکشن. بلکه این قوانین اساسا همان قوانین ساده احتمالات هستن که توسط مندل تغییراتی در آنها داده شد تا برای شرایط بیولوژیک نیز قابل استفاده باشن. قوانین مندل به شما میگن که مثلا اگه نریونی با رنگ سیاه و ژنوتیپ ناخالص، با مادیونی سیاه و ژنوتیپ ناخالص، تلاقی کنن، به احتمال 25 درصد، فرزندشون سیاه خالص، به احتمال 50 درصد سیاه ناخالص و به احتمال 25 درصد سفید خالص خواهد شد (این مثال جنبه توضیحی داره و ممکنه که در عالم واقعیت، اصلا توارث رنگ در اسبها از این قاعده پیروی نکنه.
 

احسان

Active member
از طرف من از ايشان تشکر نماييد و ارادت من حقير را خدمت جناب آقای دکتر غلامرضا برسانيد آقای اليويرا
بعد بفرمايد خوب ما اگر اسبی با رنگ سياه بخواهيم از اين 25 درصد ها و 50 درصد ها که رنگ سياه ميدهند نميشود جناب آقای دکتر از بين اين 10000000 اسپرم برای ما مشخص کنند که کداميک سياه هست که ما همان را تلقيح کنيم
راه کاری، روشی چيز وجود دارد که ايشان در خارج از ايران بوده اند و يادگرفتند به ما هم ياد بدهند
 
سابقه اسپرم گیری از اسب در ایران

در ایران بیشتر برای دامها (گاو )در مرکز اصلاح نژاد این کار انجام میشه

برای اسبها فکر نکنم من تا حالا ندیدم ونشنیدم /البته مرکز اصلاح نژاد اسب هم داریم / اما اسبشو نداریم

برای اسبها در ایران بیشتر از لقاح طبیعی استفاده میکنند/ و اسپرم اصلاح شده اگر بخوان از اروپا وارد میکنند

در ایران در سال 1376 و 1388 توسط مراکز تحقیقات کشاورزی استانهای گلستان و تهران در گنبد کاووس و گمیشان (استان گلستان) انجام شد.خودم هم در این کارگاه آموزشی شرکت داشتم.
 

a_saberi

Member
این مطلب کاملا انتزاعی است و شاید هم غیر واقعی ، ولی از آنجائیکه علم ثابت کرده در انسانها می توان ژن جنس نر را با روشهای تغذیه ای خالص تر و به قولی فرزند آنرا زیبا تر کنند. (با خوردن به، سیب و گلابی و ...). واقعا از نظر بعدحیوانی انسان می توان این نظریه ها را روی حیوانات بخصوص اسب امتحان کرد؟ البته با اجازه دکتر:laughingsmiley:؟