رضایت ورزشکار مصدوم ، به شرکت در فعالیت ورزشی
از نظر اصول حقوقی، رضایت مجنی علیه اصولا" تاثیری در مجرمیت مرتکب ندارد ولی در موارد استثنایی رضایت مجنی علیه ممکن است موجب زوال وصف مجرمانه و عدم تحقق جرم ، تخفیف مجازات یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات شود و بدون تردید رضایت ورزشکار به مشارکت در فعالیت ورزش به معنای قبول خطرات و نتایج زیان بار متعارف در ورزش است.
قبول رضایت به عنوان یکی از مبانی موجه دانستن حوادث ناشی از عملیات ورزشی به منظور ایجاد انگیزه در میلیونها جوان برای روی آوردن به ورزش برای این بوده است که نسلی شجاع،سلامت و با نشاط داشته باشیم زیرا مقنن به خوبی می دانسته که تعالی جامعه جز در پرتو چنین انسانهایی مقدور نیست.
مقنن با علم به این که حادثه با ورزش قابل تفکیک نیست و حتی به رغم رعایت همه موازین و مقررات باز ممکن است صدمه ای محقق شود با شجاعت و بینشی بسیار متعالی حساب ورزش را از همه امور جدا ساخته و حوادث آن را جرم محسوب نمی کند.در عین حال می خواهد بگوید که ورزش یک فعالیت مبتنی بر تمایل است و هیچ اکراه و اجباری در آن نیست.
کاردوزو یکی از بزرگترین حقوقدانان امریکا در یک ضرب المثل همین دیدگاه را به بیانی دیگر گفته است که" ترسو می تواند در خانه بماند" و مفهوم مخالف آن اینست که در صورت مشارکت در فعالیت ورزشی علی الاصول نخواهد توانست به نتایج زیان باری که در چارچوب مقررات حاصل شده باشد اعتراض کرد.
استناد به قاعده اقدام که یکی از قواعد فقهی است در این مورد نیز مقبول است.معنای این قاعده چنانکه از نامش پیداست این است که کسی با علم و قصد و رضا، ضرر یا ضمانی را بپذیرد، هیچکس ضامن او نخواهد بود.
بنابراین زیان دیده از عملیات ورزشی اعم از حریف یا تماشاگر یا غیر آنها با شرکت در بازی یا ورود به جایگاه تماشاگران، صدمات و خسارات ناشی از عملیات ورزشی در چهارچوب مقررات(قابل توجه جناب oliveira که امیدوارم در مبحث قبلی رفع ابهام شده باشد) را پذیرفته است و نمی تواند برای جبران خسارات وارده ،به دیگری رجوع نماید .بدون تردید یکی از اصول مورد نظر مقنن در وضع ماده 59 ق.م.ا.رضایت زیان دیده از فعالیت های ورزشی بوده است.
پس قبول خطر و اقدام و رضای زیان دیده وشرکت او در فعل زیانبار، حتی در آنچه مربوط به جان وسلامت او میشود داوری عموم و به دنبال آن حربه قانون را کند می سازد.مگر نه این است که ضرب و جرح به عمد جرم نابخشودنی است، پس چرا آن که به پای خود به میدان میرود و با دنده ای شکسته و دستی وبال برگردن بیرون می آید تنها به مردانگی خود می نازد؟ گویی جبران به ارضای غرور می کند، شگفت آنکه دادگاه نیز به دیده تحقیر می نگرد و روی از آن باز می گرداند تا عهد شکنی را پاداش ندهد.
منابع:
1- مبانی حقوق ورزشها،والتر.جی.چامیبون،ترجمه دکتر آقایی نیا، ص 19
2- ابوالحسن محمدی،قواعد فقه،ج ا،ص 235
3- استاد ناصر کاتوزیان،مسئولیت مدنی،ص 396