حکایه (معنگی گوش بریده * سنگره)

ایمان

Active member
حکایت

نام :حکایت
پدر:معنگی گوش بریده
مادر:سنگر
رنگ:کهر
تیره ؟
سن :نزدیکی 18سال

این مادیان الان ازمبارک ابستن است وچندماه پیش خود آقای شریف فروختش
 

ایمان

Active member
پاسخ : حکایت

حکایت
 

پیوست ها

  • 1.jpg
    1.jpg
    179 کیلوبایت · بازدیدها: 71
  • 2.jpg
    2.jpg
    147.9 کیلوبایت · بازدیدها: 62
  • 3.jpg
    3.jpg
    150.1 کیلوبایت · بازدیدها: 56
  • 4.jpg
    4.jpg
    147.1 کیلوبایت · بازدیدها: 47

ایمان

Active member
پاسخ : حکایت

مادیون اینطوری که توعکس معلومه ریزنیست مشکل ازدرازی منه که باعث شده اسب اینجوری بیفته ;D ;D
مادیون 20سالشه سنش روهم درنظربگیرید
ولی درکل مادیون جالبی نبود نسبت به برادرتنیش
 

sohrab

Active member
پاسخ : حکایت

آیناز گفت:
چرا اسم پدرش انقدر عجیبه؟

در زمان های نه چندان دور، اسبها مثل الان اسم نداشتند، یعنی معمولا کاری بهشون نداشتند که لازم باشه صداشون کنند! البته از اون ها که شهرتی به دست آورده بودند، با اسم هایی یاد میشد که معمولا ترکیبی از رنگ یا تیره اسب و نام مالکش بود مثل "کهر یحیی بختیار" یا "عبیه میر جابر" یا... و گاهی اسم برگرفته از ظاهر اسب بود مثل"خرسان دم کج" یا "معنگی یک گوش" . آره آبجی! اینجوریا بوده
 

ایمان

Active member
من 5کره از این مادیان ( حکایه ) دیدم بنسبت شجره ای که داره وخونی از اسبهای معروف بختیاری نداره بد کره نداده مادیان خوبیه
 

ایمان

Active member
رامبد و ذهل باسزار - ساحل با مبارك - شيوا با سردار ملي - درنا با يگان و يكي با ملك النسمان كه تبريز بود الان رفته خوزستان
 

ایمان

Active member
88/1/16 :blushsmiley:
 

پیوست ها

  • HKAYAT (3) copy.jpg
    HKAYAT (3) copy.jpg
    148.9 کیلوبایت · بازدیدها: 14
  • HKAYAT (8) copy.jpg
    HKAYAT (8) copy.jpg
    137.7 کیلوبایت · بازدیدها: 12
  • HKAYAT copy.jpg
    HKAYAT copy.jpg
    182.5 کیلوبایت · بازدیدها: 10
بالا