♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
وضع نشستن سواركار روي اسب "نشست" گفته ميشود.
ميگويند: نشست سواركار بايد نرم، قابل انعطاف، راست و عميق باشد. بعد از بيان اين توضيح ساده دو سئوال به مغز آدم خطور ميكند: چرا؟ چگونه؟
چرا نشست سواركار بايد نرم، قابل انعطاف ، راست و عميق باشد؟
اسب در سواري، وزني برابر يك ششم وزن بدن خود را حمل ميكند. اگر سواركار مانند آدمك بيارادهاي روي اسب بنشيند و وزن خود را در هر لحظه به صورتي و در نقطهاي بر پشت و كمر اسب تحميل كند، نه تنها تعادل خود و اسب را بر هم خواهد زد و باعث آزار و اذيت حيوان ميشود بلكه هرگز قادر نخواهد بود فرامين را صحيح صادر و يا اجرا كند. در نتيجه بهره موردنظر از ورزش و سواركاري به دست نخواهد آورد. سواركار بايد به گونهاي روي اسب بنشيند كه با حركات اسب همآهنگي داشته و كمترين مزاحمتي براي اسب ايجاد نكند. سيرك بازها را به خاطر بياوريد كه چگونه با نرمش و همآهنگي در حركت مانند اين كه بر هوا سوار شدهاند، سبك و بدون مراحمت اسب را هدايت ميكنند.
يك سواركار خوب ، داراي نرمش و تحرك آزادي مفاصل و اعضاست. اعضا بايد بتوانند به صورت مستقل عمل كنند. همچنان كه در رانندگي وقتي كه يك دست دسته دنده را تغيير جا ميدهد، دست ديگر فرمان را به تكان درميآورد و در همان حال يك پا كلاچ و پاي ديگر گاز را فشار ميدهد. يعني دستةا و پاها هر كدام مستقل و مجزا عمل ميكنند، در سواري نيز بايد آموز چنين باشد كه اعضا و كمكهاي طبيعي (درباره آنها به تفصيل صحبت ميشود) بتواند جدا از هم و بدن اين كه حركات با هم آميخته شوند كار كنند، در اين ميان مفاصل حكم ضربهگير را داشته و هر قدر آزادتر باشند، عمل خود را بهتر انجام ميدهند، انقباض عضلات و محدود گذاشتن حركات مفاصل، سواري را از صورت فني خارج و از زيبايي هنري آن ميكاهد. تطابق و هم آهنگي حركت بدن سوار با حركت اسب به طوري كه حداكثر استفاده نيز از وسايل كمكي به عمل آيد، سواري را فني، آسان و مطبوع ميسازد.
چگونه ميتوان نشست نرم، قابل انعطاف، راست و عميق به دست آورد؟
هنگام نشستن روي اسب بايد نشمين به جلو و مركز زين رانده شود و استخوان نشيمن در زين محكم جاي گيرد، به ترتيبي كه عضلات جانبي لگن خاصره بر زمين عمود شوند. رانها بايد از هم باز و به سمت همديگر جمع شوند، تا اجازه دهند نشست سواركار حتيالامكان در زين فرو رفته و عميق باشد، اگر عضلات جانبي لگن خاصره از خط عمودي عقبتر باشند، سواركار چنان خواهد نشست كه گويي روي صندلي نشسته است. در اين حال كمر قوز خواهد كرد، زانوها بالا ميآيند و ساقها زياد جلو ميروند. ا ين نشست به اندازه نشستن روي رباطهاي بين رانها زيان بخش و مضر است. زيرا در اين حركت عضلات جانبي لگن خاصره جلو عمود قرار گرفته و در نتيجه ساقها و زانوها زياد عقب رفتهاند. سواركاري كه روي رباطها بين رانها نشسته است داراي تعادل ناپايدار بوده و از كمك تنه به عنوان عامل جلوبرنده و محرك به جلو بيبهره خواهد بود.
اگر سواركار نشيمن را متوجه يك طرف سازد، كمكهاي طبيعي وزن را از دست خواهد داد، زيرا شانه نيز به همان طرف متمايل شده و طبيعتاً استخوانهاي لگن خاصره نيز به همان جهت كشيده ميشوند. با متوجه كردن تمام نشيمن به طرف ديگر همه اين معايب اصلاح خواهد شد.
كمر بايد راست و مهرهها نرم و قابل انعطاف باقي بمانند تا نشيمن به عنوان يك كمك از جدا شدن سواركار از زين هنگام تكيه به دستجلو جلوگيري كند.
در اين جا تركيب اضدادي ايجاد ميشود تا همآهنگي كامل پديد آيد. اين تركيب عبارت است از: سواركار بايد راست روي اسب بنشيند ولي خشك نباشد. در كمال راحتي و آرامش و نرمش باشد، ولي شل و وارفته روي اسب نيفتد؛ براي ايجاد هم آهنگي آموزش دراز مدت لازم است.
ران بايد از نشيمن لفافوار دور زين بپيچد و نرم و محكم،بدون فشرده شدن، به زين كه موجب انقباض ميشود روي زين قرار گيرد. هر چه ران پهنتر و بدون انقباضتر باشد، نشست سواركار محكمتر خواهد شد. رانهاي پهن و بدون انقباض نشيمن را باز كردن به سواركار تكيهگاه بيشتري ميدهند، رانها بايد با نشيمن زاويه بسازند تا زانوها بتوانند روي برگه زين قرار گيرند
هر كدام از قسمتهاي ديگر بدن مانند سر، ساق يا پا اگر به نادرستي در جاي خود قرار گيرند، باعث تغييرات نادرست نشست خواهند شد، كه درجاي خود و در بخض كمكها توضيح داده خواهد شد.
اجراي نرمشها و كاربرد درست كمكهاي طبيعي و مصنوعي كاملاً بايد استقلال اعضا را تأمين كنند. به اين معني كه قسمتهايي از بدن كه در كار سواري و پرش فعاليت دارند، بدون اين كه اعضاي ديگر بدن دخالت كرده يا تغيير وضع دهند، بتوانند كار و عمل خود را انجام دهند. باز هم رانندگي اتومبيل را مثال ميآورم كه راننده ماهر در حالي كه با يك دست فرمان را گرفته و با دست ديگر دنده را عوض ميكند، با يك پا ترمز ميكند يا گاز ميدهد و با پاهاي ديگر كلاچ را نگه ميدارد. راه مييابد، گاه سيگار مكشد و فكرش هم جاي ديگر كار ميكند، اين چنين است استقلال اعضا. در سواركاري نيز چنين حالتي بايد پديد آيد ، يعني سواركار بايد بتواند دستها، پاها، نشيمن و ... حتي پاشنههاي پاي خود را هر گاه كه بخواهد جداگانه و يك به يك مورد استفاده قرار دهد با اجراي نرمشها و كاربرد كمكها اين استقلال كم كم پديد ميآيد.
ميگويند: نشست سواركار بايد نرم، قابل انعطاف، راست و عميق باشد. بعد از بيان اين توضيح ساده دو سئوال به مغز آدم خطور ميكند: چرا؟ چگونه؟
چرا نشست سواركار بايد نرم، قابل انعطاف ، راست و عميق باشد؟
اسب در سواري، وزني برابر يك ششم وزن بدن خود را حمل ميكند. اگر سواركار مانند آدمك بيارادهاي روي اسب بنشيند و وزن خود را در هر لحظه به صورتي و در نقطهاي بر پشت و كمر اسب تحميل كند، نه تنها تعادل خود و اسب را بر هم خواهد زد و باعث آزار و اذيت حيوان ميشود بلكه هرگز قادر نخواهد بود فرامين را صحيح صادر و يا اجرا كند. در نتيجه بهره موردنظر از ورزش و سواركاري به دست نخواهد آورد. سواركار بايد به گونهاي روي اسب بنشيند كه با حركات اسب همآهنگي داشته و كمترين مزاحمتي براي اسب ايجاد نكند. سيرك بازها را به خاطر بياوريد كه چگونه با نرمش و همآهنگي در حركت مانند اين كه بر هوا سوار شدهاند، سبك و بدون مراحمت اسب را هدايت ميكنند.
يك سواركار خوب ، داراي نرمش و تحرك آزادي مفاصل و اعضاست. اعضا بايد بتوانند به صورت مستقل عمل كنند. همچنان كه در رانندگي وقتي كه يك دست دسته دنده را تغيير جا ميدهد، دست ديگر فرمان را به تكان درميآورد و در همان حال يك پا كلاچ و پاي ديگر گاز را فشار ميدهد. يعني دستةا و پاها هر كدام مستقل و مجزا عمل ميكنند، در سواري نيز بايد آموز چنين باشد كه اعضا و كمكهاي طبيعي (درباره آنها به تفصيل صحبت ميشود) بتواند جدا از هم و بدن اين كه حركات با هم آميخته شوند كار كنند، در اين ميان مفاصل حكم ضربهگير را داشته و هر قدر آزادتر باشند، عمل خود را بهتر انجام ميدهند، انقباض عضلات و محدود گذاشتن حركات مفاصل، سواري را از صورت فني خارج و از زيبايي هنري آن ميكاهد. تطابق و هم آهنگي حركت بدن سوار با حركت اسب به طوري كه حداكثر استفاده نيز از وسايل كمكي به عمل آيد، سواري را فني، آسان و مطبوع ميسازد.
چگونه ميتوان نشست نرم، قابل انعطاف، راست و عميق به دست آورد؟
هنگام نشستن روي اسب بايد نشمين به جلو و مركز زين رانده شود و استخوان نشيمن در زين محكم جاي گيرد، به ترتيبي كه عضلات جانبي لگن خاصره بر زمين عمود شوند. رانها بايد از هم باز و به سمت همديگر جمع شوند، تا اجازه دهند نشست سواركار حتيالامكان در زين فرو رفته و عميق باشد، اگر عضلات جانبي لگن خاصره از خط عمودي عقبتر باشند، سواركار چنان خواهد نشست كه گويي روي صندلي نشسته است. در اين حال كمر قوز خواهد كرد، زانوها بالا ميآيند و ساقها زياد جلو ميروند. ا ين نشست به اندازه نشستن روي رباطهاي بين رانها زيان بخش و مضر است. زيرا در اين حركت عضلات جانبي لگن خاصره جلو عمود قرار گرفته و در نتيجه ساقها و زانوها زياد عقب رفتهاند. سواركاري كه روي رباطها بين رانها نشسته است داراي تعادل ناپايدار بوده و از كمك تنه به عنوان عامل جلوبرنده و محرك به جلو بيبهره خواهد بود.
اگر سواركار نشيمن را متوجه يك طرف سازد، كمكهاي طبيعي وزن را از دست خواهد داد، زيرا شانه نيز به همان طرف متمايل شده و طبيعتاً استخوانهاي لگن خاصره نيز به همان جهت كشيده ميشوند. با متوجه كردن تمام نشيمن به طرف ديگر همه اين معايب اصلاح خواهد شد.
كمر بايد راست و مهرهها نرم و قابل انعطاف باقي بمانند تا نشيمن به عنوان يك كمك از جدا شدن سواركار از زين هنگام تكيه به دستجلو جلوگيري كند.
در اين جا تركيب اضدادي ايجاد ميشود تا همآهنگي كامل پديد آيد. اين تركيب عبارت است از: سواركار بايد راست روي اسب بنشيند ولي خشك نباشد. در كمال راحتي و آرامش و نرمش باشد، ولي شل و وارفته روي اسب نيفتد؛ براي ايجاد هم آهنگي آموزش دراز مدت لازم است.
ران بايد از نشيمن لفافوار دور زين بپيچد و نرم و محكم،بدون فشرده شدن، به زين كه موجب انقباض ميشود روي زين قرار گيرد. هر چه ران پهنتر و بدون انقباضتر باشد، نشست سواركار محكمتر خواهد شد. رانهاي پهن و بدون انقباض نشيمن را باز كردن به سواركار تكيهگاه بيشتري ميدهند، رانها بايد با نشيمن زاويه بسازند تا زانوها بتوانند روي برگه زين قرار گيرند
هر كدام از قسمتهاي ديگر بدن مانند سر، ساق يا پا اگر به نادرستي در جاي خود قرار گيرند، باعث تغييرات نادرست نشست خواهند شد، كه درجاي خود و در بخض كمكها توضيح داده خواهد شد.
اجراي نرمشها و كاربرد درست كمكهاي طبيعي و مصنوعي كاملاً بايد استقلال اعضا را تأمين كنند. به اين معني كه قسمتهايي از بدن كه در كار سواري و پرش فعاليت دارند، بدون اين كه اعضاي ديگر بدن دخالت كرده يا تغيير وضع دهند، بتوانند كار و عمل خود را انجام دهند. باز هم رانندگي اتومبيل را مثال ميآورم كه راننده ماهر در حالي كه با يك دست فرمان را گرفته و با دست ديگر دنده را عوض ميكند، با يك پا ترمز ميكند يا گاز ميدهد و با پاهاي ديگر كلاچ را نگه ميدارد. راه مييابد، گاه سيگار مكشد و فكرش هم جاي ديگر كار ميكند، اين چنين است استقلال اعضا. در سواركاري نيز چنين حالتي بايد پديد آيد ، يعني سواركار بايد بتواند دستها، پاها، نشيمن و ... حتي پاشنههاي پاي خود را هر گاه كه بخواهد جداگانه و يك به يك مورد استفاده قرار دهد با اجراي نرمشها و كاربرد كمكها اين استقلال كم كم پديد ميآيد.