در کتاب فرسنامه اولین گام در درمان ریزش مو وبخصوص جوشهی تابستانه را اضافه کردن گیاهان دارویی با طبیعت سرد به جیره غذایی اسب توصیه کرده
متاسفانه در طب جدید به طبیعت غذا و بیمار توجهی نشده در صورتی که به کمک آن می توان بسیاری از بیماریها را درمان و صد البته پیشگیری کرد
اسبهای ایرانی بیشتر طبیعت گرم دارند وبنابراین به سرما مقاومتر ند. اضافه کردن کاه و قصیل جو و افزایش فیبر (کاه)بیشتر بی فایده نیست .
خانم قره قوزلو در روز های گرم تابستان یک وعده دوغ هم به اسبها میداد
سهراب جان اگر عامل قارچی وعفونی نبود یکی دو بار اسبتو با مخلوط آب گرم و عرق چنار و گل ختمی شستشو بده
کاملا درسته و به عینه مشاهده کردم که اسبی را که در منطقه فوق العاده گرمسیر
لامرد به این بیماری مبتلا بود و انواع داروها و درمانها رویش بی اثر بود به این روش درمان شد. البته جای دوغ با هندوانه عوض شده بود. البته این بیماری نسبتا ساده ای بود ولی در مورد آسیب شناسی طب سنتی:
اکثر کسانی که آشنایی با طب سنتی ندارند مخصوصا اگر تحصیل کرده باشند! ندیده و نشنیده درمانهای رایج آن را بی اثر یا ناچیز قلمداد میکنند و دیگران را نیز از آن باز می دارند در حالی که شاید حتی یکبار هم درمان سنتی انجام نداده باشند یا اینکه بر اثر تشخیص نادرست، درمانی سنتی ولی ناکارآمد انجام داده و نتیجه نگرفته اند. از طرف دیگر اکثر افراد وقتی از درمان های مدرن نتیجه نمی گیرند به درمانهای سنتی رو می آورند و با باز کردن کتاب های قدیمی اقدام به درمان می کنند!! چرا که طب سنتی از نظرشان طبی ساده، آشنا و درعین حال کارآمد است در حالی که پیچیدگی طب سنتی و درمان و پیشگیری با آن به مراتب سخت تر از طب مدرن است و کاملا تخصصی است چرا که در آن به دلیل نبود امکانات تحقیق در حد سلولی و مولکولی، کلی گویی فراوان شده و فرد باید واقعا متخصص باشد تا منظور از مفاهیم را پی ببرد. مثلا وقتی از سردی در کتابها صحبت می شود چیزی که به ذهن همه خطور می کند استفاده از ضد آن یعنی گرمی برای درمان است و فورا غذاهای گرم را تجویز می کنند در حالی که هر اندامی طبع مختلفی دارد، هر بیماری طبع مختلفی دارد و هر داروی سنتی بر روی قسمتی از اندام خاصی بیشتر اثر میکند وفردی که سردی دارد لزوما درمانش گرمی دادن نیست چرا که ممکن است در قسمتی دیگر از بدن خلاف این اتفاق روی داده باشد و اینها گاها با غذاهای سرد درمان می شود ولی با غذای سردی که روی ناحیه متفاوتی اثر می کند. سردی و گرمی هم قسمت کوچکی از طب عظیم سنتی است و بیشتر یک اصطلاح کلی است. مثلا وقتی در طب سنتی در اختلال رشد و بلند قدی، از اصطلاح گرمی و وجود باد گرم در سر نام برده می شود منظور همان گرمی معمول نیست بلکه تعبیر آن همان افزایش هورمون رشد است که چون در زمان قدیم قابل تفسیر و تجزیه از نظر مولکولی نبوده این اصطلاح به کار برده شده است و در بیماری دیگر به هورمونی متفاوت اشاره دارد و اینها طی هزاران سال تجربه اندوخته شده و واقعا درک آن برای پزشکان و دامپزشکان هم کاری دشوار است وطب مدرن در درمان بعضی بیماریها هنوز به تجربه های طب سنتی نرسیده و آن را رد می کند نه به این دلیل که طب سنتی اشتباه می کند بلکه به این دلیل که علتی برای آن نوع درمان طب سنتی در آن بیماری بخصوص نیافته است وناچارا آن را رد می کند. تا همین 100 سال پیش هیچ کس به خود جرات نمیداد سرخود از داروهای طب سنتی استفاده کند و حتما تجویز حکیم لازم بود ولی متاسفانه در کشور ما که مهد عظیم طب سنتی می باشد این میراث گرانبها را از پزشکان گرفتند و صرفا طب مدرن را جایگزین کردند در حالی که در کشورهای اروپایی طب سنتی در کنار طب مدرن کاملا به صورت قانونی وجود دارد و مکمل هم به حساب می آیند و در ایران هم بعد از اینکه دیدند خارجیها به طب سنتی بها دادند تازه مجددا به این فکر افتادند که جواز طب سنتی را تحت عناوینی مانند طب مکمل به پزشکان و دامپزشکان اهدا کنند ولی اجازه استفاده از این طب مکمل را وقتی صادر می کنند که خارجیها در کتابهایشان مورد به مورد آن را امتحان کرده باشند و در تکست هایشان آمده باشد آن موقع ما می توانیم از پس مانده های کتابهای د
یار کفر استفاده کنیم در حالی که کتابهای قدیمی خودمان معتبر به حساب نمی آیند! ...